گروه اقتصادی مشرق- در هفتههای اخیر و پس از بیانیه هستهای لوزان، رسانههای زنجیرهای هر روز با آب و تاب اخبار و گزارشهایی درباره هجوم سرمایهگذاران خارجی به ایران منتشر کردهاند.
این جریان ذوقزدگی و بزرگنمایی که از جانب برخی مسئولان دولتی نیز حمایت میشود، حتی اقدام به خبرسازی درباره سفر تجار و سرمایهگذاران آمریکایی به ایران نیز کرده است.
مثلا هفته گذشته یکی از معاونان وزیر نفت از سفر هیئت نفتی آمریکا به تهران خبر داده بود که همین مطلب به تیتر درشت رسانههای اصلاحطلب تبدیل شد.
اما بلافاصله، جف راتک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این خبر را تکذیب و تصریح کرد: داد و ستد با ایران زود است و هر فعالیتی که ناقض تحریمها علیه ایران باشد، دولت آمریکا دست به اقدام خواهد زد.
همچنین اکبر نعمتاللهی رئیس روابط عمومی وزارت نفت هم به صراحت عنوان کرد که آمریکا در بیستمین دوره نمایشگاه بینالمللی نفت حضور نخواهد داشت. بیژن زنگنه وزیر نفت نیز در جمع خبرنگاران از سفر هیئت نفتی آمریکا ابراز بیاطلاعی کرد و گفت از این موضوع اطلاع ندارم.
* موجهای کاذب و زیانهای واقعی
این خط خبری پس از توافق ژنو در آذرماه 1392 نیز با شدت از سوی زنجیرهایها پیگیری میشد اما در نهایت مشخص شد حتی یک قرارداد جدید نیز از این هجوم سرمایهگذاران غربی، نصیب کشورمان نشده است.
بدین ترتیب، موج کاذب امیدآفرینی درباره سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در ایران، صرفا سبب رشد حبابی بازارهایی چون بورس شد که بعدها با مواجه شدن سهامداران با واقعیات، این حباب تخلیه شده و بورس به شدت سقوط کرد و هزاران میلیارد از ارزش بازار خود را از دست داد که دود آن مستقیما به چشم سهامداران خُرد رفت.
در همین زمینه غلامحسین دوانی کارشناس ارشد بازار سرمایه در یادداشتی از جنبه دیگری به این خط خبری نگاه کرده و هدف نشریات زنجیرهای از دمیدن به موج کاذب حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران را منافع شخصی آنها دانسته است.
دوانی در یادداشتی که در روزنامه شرق منتشرشده، درباره رشد حبابی بورس طی چند سال گذشته خصوصا پس از توافق ژنو نوشته است: اینجانب همانموقع که شاخص، فارغ از مؤلفههای اقتصادی، بنابه «سیاست شاخصسازی» بهسمت حبابیشدن پیش میرفت، در دو مقاله مفصل که در بیشتر روزنامههای کشور درج شد، هشدار دادم: «فقط به فکر مدیریت چندصباحی خود نباشید و نگران بازار باشید!» علاوهبر اینکه بهطور صریح اعلام کردم: «موضوع هشدار در مورد شاخص بورس تنها به موارد فوق محدود نبوده و نیست، همچنین در مصاحبههای مطبوعاتی نیز کوشش کردم به طریقی به مسئولان بازار سرمایه و بازیگران بازار هشدار دهم که نمیتوان در اقتصاد بیمار، به بورس سالم دست یافت!».
دوانی در ادامه تصریح میکند: فارغ از اینکه اساسا کسانی که مدعی هستند دغدغه بورس دارند، عموما فردینگر و شخصی و بعضا عوامل رسانهای سهمبازان یا خود سهمبازانی هستند که بههیچوجه به چیزی جز بالارفتن قیمت سهام، به هر طریق ممکن، حتی با شایعهسازی توجه ندارند، برخی رسانههای اقتصادی هم که مسئولیت رسانهای آنها نشر اخبار بازار و تلطیف فضای سرمایهای است، در فضاسازی حبابی بازار سرمایه مشارکت فعال داشته و مثلا یکباره مدعی میشوند «کاروانهای سرمایهگذاران خارجی در فرودگاههای بینالمللی به صف ایستادهاند تا خروارها سرمایه به ایران انتقال دهند! و کوشش دارند با جوسازی به طریقی شاخص بازار را بالا برند تا بلکه سهام فلان خبرنگاری که متأسفانه مسئول صفحه بازار سرمایه است، به فروش رود!».
طبیعی است پس از چندروزی که هیچ هواپیمای خارجی به کشور وارد نشود، واحدی هم برای سرمایهگذاری حتی اعلام آمادگی نکند، دوباره شاخص سقوط کند!... حتی با رفع یکباره همه تحریمها (که بهنظر در کوتاهمدت غیرممکن میرسد)، اقتصاد بیجانشده نیازمند خانهتکانی اساسی در سطوح مدیریتی فعلی و استفاده از نیروهای کارامد و مبتکر از یک طرف و قانونمندکردن بستر مناسبات اقتصادی از طرف دیگر است که آن هم در کوتاهمدت و با صدور بخشنامه، غیرممکن است...
وی در ادامه نوشته است: در ایران در سنوات ٩٢- ١٣٨٩ این همبستگی، که بنیاد اقتصاد محسوب میشود، تحت زعامت شاخصسازان به صورت وارونه و فیلتری عمل کرده و با بستن نماد تمامی سهامی که احتمال سقوط داشتند، کوشش شد شاخص را حتی با نوعی فریبکاری اقتصادی و با استفاده از «جکهای تبلیغاتی» و زیر کلیدآوردن رسانههای اقتصادی و حتی علمکردن رسانههای غیرحرفهای، بالا نگهدارند که به مجرد لورفتن جک، شاخص مثل بادکنک توخالی شروع به خالیشدن کرد....
وقتی مقام معظم رهبری صراحتا میفرمایند هنوز هیچ خبری نشده!! یا رئیس جدید اتاق بازرگانی بهدرستی در مصاحبهای اعلام کردهاند شاید حداکثر در شرایط مناسب چهار تا پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی صورت گیرد، نباید انتظار داشت هیچ خبری شاخص را بالا برد چراکه انتظارات غیرواقعی میتواند یکی، دو روز و حتی یکی، دو ماه شاخص را بهصورت مصنوعی بالا نگهدارد.
اما وقتی واقعیتها بر انتظارات غیرمنطقی غلبه کند، شاخص سقوط میکند پس چه بهتر که شاخص قلابی بالا نرود... توجه مقامات را به جوسازیهای رسانهای سال ١٣٨٢ یکی از روزنامههای اقتصادی جلب میکنم که بعدها با دستگیری یکی از عناصر پشتپرده جوسازی، مشخص شد روزنامه و عنصر یادشده دغدغه سهام خود و بهرهبرداری از بازار را داشتهاند. فاعتبروا یا اولیالابصار.
این جریان ذوقزدگی و بزرگنمایی که از جانب برخی مسئولان دولتی نیز حمایت میشود، حتی اقدام به خبرسازی درباره سفر تجار و سرمایهگذاران آمریکایی به ایران نیز کرده است.
مثلا هفته گذشته یکی از معاونان وزیر نفت از سفر هیئت نفتی آمریکا به تهران خبر داده بود که همین مطلب به تیتر درشت رسانههای اصلاحطلب تبدیل شد.
اما بلافاصله، جف راتک سخنگوی وزارت خارجه آمریکا این خبر را تکذیب و تصریح کرد: داد و ستد با ایران زود است و هر فعالیتی که ناقض تحریمها علیه ایران باشد، دولت آمریکا دست به اقدام خواهد زد.
همچنین اکبر نعمتاللهی رئیس روابط عمومی وزارت نفت هم به صراحت عنوان کرد که آمریکا در بیستمین دوره نمایشگاه بینالمللی نفت حضور نخواهد داشت. بیژن زنگنه وزیر نفت نیز در جمع خبرنگاران از سفر هیئت نفتی آمریکا ابراز بیاطلاعی کرد و گفت از این موضوع اطلاع ندارم.
* موجهای کاذب و زیانهای واقعی
این خط خبری پس از توافق ژنو در آذرماه 1392 نیز با شدت از سوی زنجیرهایها پیگیری میشد اما در نهایت مشخص شد حتی یک قرارداد جدید نیز از این هجوم سرمایهگذاران غربی، نصیب کشورمان نشده است.
بدین ترتیب، موج کاذب امیدآفرینی درباره سرمایهگذاری شرکتهای خارجی در ایران، صرفا سبب رشد حبابی بازارهایی چون بورس شد که بعدها با مواجه شدن سهامداران با واقعیات، این حباب تخلیه شده و بورس به شدت سقوط کرد و هزاران میلیارد از ارزش بازار خود را از دست داد که دود آن مستقیما به چشم سهامداران خُرد رفت.
در همین زمینه غلامحسین دوانی کارشناس ارشد بازار سرمایه در یادداشتی از جنبه دیگری به این خط خبری نگاه کرده و هدف نشریات زنجیرهای از دمیدن به موج کاذب حضور سرمایهگذاران خارجی در ایران را منافع شخصی آنها دانسته است.
دوانی در یادداشتی که در روزنامه شرق منتشرشده، درباره رشد حبابی بورس طی چند سال گذشته خصوصا پس از توافق ژنو نوشته است: اینجانب همانموقع که شاخص، فارغ از مؤلفههای اقتصادی، بنابه «سیاست شاخصسازی» بهسمت حبابیشدن پیش میرفت، در دو مقاله مفصل که در بیشتر روزنامههای کشور درج شد، هشدار دادم: «فقط به فکر مدیریت چندصباحی خود نباشید و نگران بازار باشید!» علاوهبر اینکه بهطور صریح اعلام کردم: «موضوع هشدار در مورد شاخص بورس تنها به موارد فوق محدود نبوده و نیست، همچنین در مصاحبههای مطبوعاتی نیز کوشش کردم به طریقی به مسئولان بازار سرمایه و بازیگران بازار هشدار دهم که نمیتوان در اقتصاد بیمار، به بورس سالم دست یافت!».
دوانی در ادامه تصریح میکند: فارغ از اینکه اساسا کسانی که مدعی هستند دغدغه بورس دارند، عموما فردینگر و شخصی و بعضا عوامل رسانهای سهمبازان یا خود سهمبازانی هستند که بههیچوجه به چیزی جز بالارفتن قیمت سهام، به هر طریق ممکن، حتی با شایعهسازی توجه ندارند، برخی رسانههای اقتصادی هم که مسئولیت رسانهای آنها نشر اخبار بازار و تلطیف فضای سرمایهای است، در فضاسازی حبابی بازار سرمایه مشارکت فعال داشته و مثلا یکباره مدعی میشوند «کاروانهای سرمایهگذاران خارجی در فرودگاههای بینالمللی به صف ایستادهاند تا خروارها سرمایه به ایران انتقال دهند! و کوشش دارند با جوسازی به طریقی شاخص بازار را بالا برند تا بلکه سهام فلان خبرنگاری که متأسفانه مسئول صفحه بازار سرمایه است، به فروش رود!».
طبیعی است پس از چندروزی که هیچ هواپیمای خارجی به کشور وارد نشود، واحدی هم برای سرمایهگذاری حتی اعلام آمادگی نکند، دوباره شاخص سقوط کند!... حتی با رفع یکباره همه تحریمها (که بهنظر در کوتاهمدت غیرممکن میرسد)، اقتصاد بیجانشده نیازمند خانهتکانی اساسی در سطوح مدیریتی فعلی و استفاده از نیروهای کارامد و مبتکر از یک طرف و قانونمندکردن بستر مناسبات اقتصادی از طرف دیگر است که آن هم در کوتاهمدت و با صدور بخشنامه، غیرممکن است...
وی در ادامه نوشته است: در ایران در سنوات ٩٢- ١٣٨٩ این همبستگی، که بنیاد اقتصاد محسوب میشود، تحت زعامت شاخصسازان به صورت وارونه و فیلتری عمل کرده و با بستن نماد تمامی سهامی که احتمال سقوط داشتند، کوشش شد شاخص را حتی با نوعی فریبکاری اقتصادی و با استفاده از «جکهای تبلیغاتی» و زیر کلیدآوردن رسانههای اقتصادی و حتی علمکردن رسانههای غیرحرفهای، بالا نگهدارند که به مجرد لورفتن جک، شاخص مثل بادکنک توخالی شروع به خالیشدن کرد....
وقتی مقام معظم رهبری صراحتا میفرمایند هنوز هیچ خبری نشده!! یا رئیس جدید اتاق بازرگانی بهدرستی در مصاحبهای اعلام کردهاند شاید حداکثر در شرایط مناسب چهار تا پنج میلیارد دلار سرمایهگذاری خارجی صورت گیرد، نباید انتظار داشت هیچ خبری شاخص را بالا برد چراکه انتظارات غیرواقعی میتواند یکی، دو روز و حتی یکی، دو ماه شاخص را بهصورت مصنوعی بالا نگهدارد.
اما وقتی واقعیتها بر انتظارات غیرمنطقی غلبه کند، شاخص سقوط میکند پس چه بهتر که شاخص قلابی بالا نرود... توجه مقامات را به جوسازیهای رسانهای سال ١٣٨٢ یکی از روزنامههای اقتصادی جلب میکنم که بعدها با دستگیری یکی از عناصر پشتپرده جوسازی، مشخص شد روزنامه و عنصر یادشده دغدغه سهام خود و بهرهبرداری از بازار را داشتهاند. فاعتبروا یا اولیالابصار.